داستان زندگی من

داستان زندگی دوران متاهلی من و محمد

این روزهای من

این روزها خیلی دلم گرفته. ۶ ماهی میشه که اومدیم تهران. مشغول کار و تحصیلم.  مدام خودم را مشغول میکنم. هر چه میگذره به تصمیمی که گرفتم مصصم تر میشم. اصلا پشیمون نیستم که چرا اومدم. فقط سردگم هستم.  نمیدانم آینده ام چه خواهد شد، تا کی همینجوری می خواهیم ادامه بدهیم. 
8 اسفند 1399
1